جدول جو
جدول جو

معنی تیر کلام - جستجوی لغت در جدول جو

تیر کلام
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ یِ یِ کَ)
کلمه ای که در تکلم داخل کنند بدون آنکه دارای معنی باشد. (ناظم الاطباء). حرف بارگیر. (مجموعۀ مترادفات ص 97). بعضی کسان بهنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چنین کلمات را تکیه کلام آنان نامند. این تکیه کلام گاهی مبهمات است مانند بسیار، بهمان، چه چیز و ذلک و مانند آن و گاهی ترکیبی یا جمله ای است که معنی اصلی آن مقصود گوینده نیست. گویند تکیۀ کلام فلان کس ’چیز’ است یعنی فلان در گفتار خود بی اراده و نظر بمعنی خاصی کلمه ’چیز’ را بکرات بکار برد
لغت نامه دهخدا
(رِ خَ)
تیری که با رولور پس از تیرباران محکومی در مغزش خالی کنند سرعت مرگ محکوم را
لغت نامه دهخدا
تیر و کمان، کمان. یا تیر کمان آبی. گیاهی از تیره بارهنگهای آبی جزورده تک لپه ییها که آبزی و پایا و علفی است و دارای ساقه ای افقی میباشد که از آن برگهای هوایی و برگهای آبی خارج شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیه کلام
تصویر تکیه کلام
سخنیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر غلام
تصویر پیر غلام
پیر برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک کلام
تصویر یک کلام
بی چک و چانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
غير لفظيٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
Nonverbal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
Speechless, Wordless, Wordlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
non verbal, non verbalement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در سوادکوه قائم شهر، از توابع دهستان فیروزجاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
sözsüz, sözsüz bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмолвный , немой , без слов
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
غیر زبانی , غیر زبانی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
ভাষাহীন , মৌখিক নয় এমনভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sprachlos, wortlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
ไม่ใช่คำพูด , โดยไม่ใช้คำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
isiyozungumzwa, kwa njia isiyo ya maneno
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
비언어적인 , 비언어적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
非言語的な , 非言語的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
非语言的 , 非语言地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
לא מילולי , באופן לא מילולי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
nonverbal, secara nonverbal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
गैर-मौखिक , गैर-मौखिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
non-verbaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
non verbale, in modo non verbale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
no verbal, no verbalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
não verbal, não verbalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
niewerbalny, niewerbalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
невербальний , невербально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
nonverbal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غیر کلامی
تصویر غیر کلامی
невербальный , невербально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмовний , без слів
دیکشنری فارسی به اوکراینی